اصطلاح سیب زمینی درجه یک که در اواخر قرن شانزدهم در زبان فرانسوی ظاهر شد، از واژه اسپانیایی batata ،patata که از Arawak، یک زبان هندی از هائیتی وام گرفته شده است، گرفته شده است.
او ابتدا سیب زمینی شیرین را نامید و سپس تحت تأثیر سیب زمینی انگلیسی، سیب زمینی را نامید.
در مورد نام سیب زمینی، در اواسط قرن هفدهم ظاهر شد و برای اولین بار قبل از اشاره به گل شب ما، کنگر اورشلیم را نامگذاری کرد.
سیب زمینی بومی آند پرو و کلمبیا و همچنین شیلی است.
مرکز تنوع ژنتیکی آن از نوک آرژانتین تا جنوب غربی ایالات متحده گسترش یافته است.
در این قلمرو وسیع که همه آب و هواها در آن یافت می شود، بیش از 200 گونه وحشی Solanum وجود دارد که منطقه دریاچه Titicaca (پرو و بولیوی) غنی ترین مخزن است.
احتمالاً در این منطقه است که 7000 تا 10000 سال پیش از 2 گونه وحشی اهلی شده است.
سیب زمینی در حدود سال 1570 از اقیانوس اطلس و از طریق 2 کانال: یکی اسپانیایی و دیگری انگلیسی به اروپا رفت.
برای مدت طولانی، ما به پرورش گیاه به عنوان یک کنجکاوی یا زیبایی آن و امتناع از مصرف غده آن راضی خواهیم بود.
مقامات در نهایت بهره وری بسیار بالای آن و خواص تغذیه ای آن را تشخیص خواهند داد.
اما آنها زمان خواهند برد تا مردم را متقاعد کنند که آن را به عنوان غذا بپذیرند.
این جنگها و قحطیها هستند که در جایی موفق میشوند که تشویق، اگر نه اجبار، شکست خورده است.
سیب زمینی ها را می توان در زمین نگهداری کرد که باعث می شود از غارت و آتش سوزی های ناشی از ارتش های غارتگر نسبتاً ایمن باشند.
از سوی دیگر، در سال های بد، به وضوح بازدهی بیشتری نسبت به غلات دارد.
در فرانسه، واقعاً تا قرن نوزدهم به تصویب نخواهد رسید.
در واقع، مردم به نان خود بسیار وابسته بودند، و می توانستند آن را در سوپ ضروری که مایه اصلی «شام» آنها بود فرو ببرند.
با این حال، هنگامی که به خوبی پذیرفته شود، فضای بیشتری را در رژیم غذایی اشغال می کند، تا جایی که در برخی فرهنگ ها عملا تنها غذا را تشکیل می دهد. این مورد در اواسط قرن نوزدهم ایرلند بود.